صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۳۷: هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد موج آشفتگی از دامن سنبل گذرد که گذشته ازین باغ، که تا دامن حشر عرق شرم ورق بر ورق گل گذرد دامنش در گرو خار ندامت ماند شوخ چشمی که ز عاشق به تغافل گذرد دامن حسن غیور تو ازان پاکترست که تمنای تو در خاطر بلبل گذرد ننهم پای ارادت به حریمی که در او حرف طول امل و عرض تجمل گذرد گریه حسرت ما از سر افلاک گذشت سیل پرزور چو افتد ز سر پل گذرد کشتی عقل، خراباتی این گرداب است زهره کیست دلیر از قدح مل گذرد؟ بس که در هر گذری راهزنی پنهان است رشته از کوچه گوهر به تأمل گذرد اگر از عمر گرانمایه بیابد مهلت صائب آن نیست ز کشمیر و ز کابل گذرد صائب تبریزی