صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۳۶: چه عجب تیر خدنگ تو گر از دل گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه عجب تیر خدنگ تو گر از دل گذرد؟ راهرو گرم چو گردید ز منزل گذرد دامن تیغ ز خونم شرر افشان گردید تا ازین شعله چه بر دامن قاتل گذرد داغ تا چند نهان در ته مرهم باشد؟ عمر آیینه ما چند درین گل گذرد؟ سالک آن است که بنشیند و سیار شود رهرو آن است که از قطع مراحل گذرد دل بیتاب من و گوشه عزلت، هیهات چه خیال است که پروانه ز محفل گذرد؟ رهرو عشق غم پای سلامت نخورد خار این بادیه از آبله دل گذرد چشم حیرت زدگان جذبه دیگر دارد حسن از عشق محال است که غافل گذرد اهل دل فارغ از اندیشه باطل باشند عمر نادان به تمیز حق و باطل گذرد چه عجب صائب اگر دل به تماشای تو داد؟ که صنوبر ز تماشای تو از دل گذرد صائب تبریزی