صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۳۳: جان کس از دیدن آن سیب زنخدان نبرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان کس از دیدن آن سیب زنخدان نبرد این ترنجی است که بر هر که خورد جان نبرد هوس از حسن شود کامروا بیش از عشق جیب و دامان تهی طفل ز بستان نبرد نوبر گوی سعادت نکند چوگانش هر که چون غنچه سر خود به گریبان نبرد بی نیازی در جنت به رخش باز کند مور اگر حاجت خود را به سلیمان نبرد دارد انجامی اگر راه طلب، سوختن است غیر پروانه کس این راه به پایان نبرد تا ابد خواری غربت نکشد در یتیم دل نه طفلی است که عشقش به دبستان نبرد تلخی باده کم از پنبه مینا نشود بالش نرم ز سر خواب پریشان نبرد غیر موری که به لب مهر قناعت دارد دهن تلخ کسی از شکرستان نبرد با لب بسته بسازید اگر اهل دلید که سر از بزم برون پسته خندان نبرد کی به جانهای گرفتار دلش خواهد سوخت؟ یوسف مصر اگر زحمت زندان نبرد ترک سر گوی که در معرکه جانبازان تا کسی سر ندهد گوی ز میدان نبرد زان سیه می کند از آه جهان را عاشق که کسی راه به سر منزل جانان نبرد قسمت صائب از آن چهره همین حیرانی است شبنم از باغ به جز دیده حیران نبرد صائب تبریزی