صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۰۲: سخنی کز دل بیتاب بود پردارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخنی کز دل بیتاب بود پردارد نامه شوق چه حاجت به کبوتر دارد؟ پوست بر پیکر من قلعه آهن شده است رگ ز خشکی به تنم جلوه نشتر دارد خبر از گوهر اسرار ندارد غواص این محیط از نفس سوخته عنبر دارد خانه از بحر جدا ساخت به یک قطره آب دل پر آبله ای بحر ز گوهر دارد تخم چون سوخت، پریشان نکند دهقانش دل سودازده جمعیت دیگر دارد گوش تا گوش زمین پر ز گرانباران است هیچ کس نیست که باری ز دلی دارد از خط افسرده نشد گرمی هنگامه حسن جوش دریا چه غم از خامی عنبر دارد؟ صائب تبریزی