صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۳۰۰: سالک از منزل نزدیک شکایت دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سالک از منزل نزدیک شکایت دارد شوق را سست کند ره چو نهایت دارد تشنه تیغ فنا راست سپر ابر بلا شمع آتش به سر از دست حمایت دارد استخوانش اگر از دوری ره سرمه شود عاشق از یار همان چشم عنایت دارد آتشی در ته پا هست اگر رهرو را هر گیاهی به رهش شمع هدایت دارد تاک از گریه مستانه به میخانه رسید گریه ای کز سر دردست سرایت دارد سود سودای محبت همه در نقصان است ساده لوح آن که تمنای کفایت دارد اول سیر و سلوک است به دریا چو رسد گر به ظاهر سفر سیل نهایت دارد صائب اندیشه انجام نیارم کردن بس که آشفته مرا فکر بدایت دارد صائب تبریزی