صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۹۹: مرهم زخم مرا شور محبت دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرهم زخم مرا شور محبت دارد پنبه داغ مرا صحبت قیامت دارد نیست در آب حیات و دم جان بخش مسیح این گشایش که دم تیغ شهادت دارد خرد شیشه دل از سنگ خطر می ترسد ور نه دیوانه چه پروای ملامت دارد؟ بوسه ای از دهن تیغ شهادت نربود خضر از زندگی خویش چه لذت دارد؟ نکند چون به دل جمع سیه نامه خویش؟ هر که یک قطره گمان اشک ندامت دارد همه کس از دل و جان امت خاموشانند خامشی مرتبه مهر نبوت دارد عذر از بهر تنک مایه شرم است و حیا فارغ از عذر بود هر که خجالت دارد سر نیاورد برون هیچ کس از وادی عشق دانه سوزست زمینی که ملاحت دارد گنه از بس که عزیزست به دیوان کرم عاصی از جرم خود امید شفاعت دارد جلوه گاه دل عاشق ز فلک بیرون است در صف پیش بود هر که شجاعت دارد کمترین پایه اش از دست سلیمان باشد مور هرچند به چشم تو حقارت دارد نیست در پله دیوار قناعت صائب سایه بال هما گرچه سعادت دارد صائب تبریزی