صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۹۳: دل آسوده طمع هر که ز دنیا دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل آسوده طمع هر که ز دنیا دارد زیر بال و پر خود بیضه عنقا دارد غافل از حق نشود روح به ویرانه جسم سیل هر جا که بود روی به دریا دارد خویش را تا نگذارد ننشیند از پا هرکه چون شمع سر عالم بالا دارد دم جان بخش اثر در دل آهن نکند چشم سوزن چه تمتع ز مسیحا دارد؟ از علم لشکریان را نتوان غافل کرد دو جهان چشم بر آن قامت رعنا دارد کار چون در گره افتد به دعا دست برآر شانه در عقده گشایی ید طولی دارد نیست خالی سر مویی به تن از جان لطیف هر که را جا نبود، در همه جا جا دارد دل محال است که ساکن شود از لرزیدن شانه تا راه در آن زلف چلیپا دارد گر چه یعقوب مرا پای طلب کوتاه است بوی پیراهن یوسف ید طولی دارد تو ز طفلی است که در خانه نداری آرام ور نه هنگامه عالم چه تماشا دارد؟ لازم برق بود ریزش باران صائب گریه بسیار ز پی خنده بیجا دارد صائب تبریزی