صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۷۲: گر چنین خون دل ازان طره مشکین گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چنین خون دل ازان طره مشکین گردد شانه را دست در آن زلف نگارین گردد مانع شوخی آن چشم نشد پرده خواب برق در ابر محال است بتمکین گردد می بری دلبری ای شوخ زحد، می ترسم کز گر انباری دل زلف تو بی چین گردد از جوان حرص فزون است کهنسالان را خار چون خشک شود بیش شلایین گردد عالمی گردن امید برافراخته اند تا به خون که دم تیغ تو رنگین گردد اگر از باده شود چهره خوبان رنگین باده از چهره رنگین تو رنگین گردد چشم خورشید کز او خیره شود چشم جهان از تماشای رخت مشرق پروین گردد کوه غم بار به دل نیست طلبکار ترا که سبکسیر شود سیل چو سنگین گردد پای خوابیده محال است به معراج رسد چشم خودبین چه خیال است خدابین گردد صائب تبریزی