صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۴۳: عشق تا هست عنان را به هوس نتوان داد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق تا هست عنان را به هوس نتوان داد چون قلم نبض به دست همه کس نتوان داد ناله ای کز سر در دست شنیدن دارد دل به بیهوده درایان جرس نتوان داد نیست هر گوش به اسرار حقیقت لایق طوق زرین به سگ هرزه مرس نتوان داد از دم باد صبا غنچه پریشان گردید دل به افسانه هر سرد نفس نتوان داد چه کند یوسف اگر تن ندهد در زندان؟ تن به آغوش زلیخای هوس نتوان داد عقل از دایره بیخبران بیرون است به خرابات مغان راه عسس نتوان داد ساقی میکده قسمت حق مختارست جام اگر صاف و اگر درد به پس نتوان داد تا توان فکر گلوسوز شنیدن صائب هوش خود را به شکر همچو مگس نتوان داد صائب تبریزی