صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۱۱: ز مغز من به صهبا خشکی غم برنمی آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز مغز من به صهبا خشکی غم برنمی آید رسانم گر به آب این خاک را، نم برنمی آید به خون نتوان ز روی تیغ شستن جوهر خط را به زور باده از دل ریشه غم برنمی آید عبث از خواری اخوان شکایت می کند یوسف عزیز مصر گردیدن ازین کم برنمی آید مگر چون خار و خس در دامن تسلیم آویزد وگرنه موج ازین دریا مسلم برنمی آید نمی آید ز دل بی عشق بیرون قطره اشکی ز گلشن بی کمند مهر شبنم برنمی آید عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید به دست راست، نقش چپ زخاتم برنمی آید ازان مغلوب می گردی که بر خود نیستی غالب اگر با خود برآیی با تو عالم برنمی آید اگر نه سرمه دارد در گلو صائب زآه ما چه پیش آمد که از صبح جزا دم برنمی آید؟ صائب تبریزی