صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۰۴: از ان گلشن دل گستاخ من گل چیده می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از ان گلشن دل گستاخ من گل چیده می آید که چشم باغبان آنجا زخود پوشیده می آید دل از گستاخی من جمع کن کز شرم رسوایی نگاه از چشم من بیرون چو مو از دیده می آید چرا آزاده در وحشت سرایی لنگر اندازد که سرو از خاک بیرون ساق بر مالیده می آید کنار بحر کشتی را کمینگاه خطر باشد از ان دایم نفس از دل به لب لرزیده می آید عزیز مصر غربت باد دستی می تواند شد که چون یوسف ز کنعان پیرهن بخشیده می آید مگر در آتش افکنده است مکتوب مرا جانان؟ که مرغ نامه بر چون موی آتش دیده می آید نه آسان است بیرون آمدن از وادی غفلت که خون از چشم رهرو زین ره خوابیده می آید به مویی می توان صد کوه را برداشتن صائب زدل تا بر زبان یک نکته سنجیده می آید صائب تبریزی