صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۱۹۹: به آیین تمام از خم شراب صاف می آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به آیین تمام از خم شراب صاف می آید عجب فوج پریزادی زکوه قاف می آید! اگر از پرده شب ظلمت غفلت هوا گیرد زخط هم آن ستمگر بر سر انصاف می آید مخور بر دل مرا تا برخوری از فکر رنگینم که از مینای بر هم خورده می ناصاف می آید اگر آب حیات معنیم ریزند در ساغر به چشم وحشتم موج سراب لاف می آید تراوش می کند خونین دلی از مهر خاموشی که آهوی ختن را بوی مشک از ناف می آید پرد از چهره رنگ بوالهوس از دیدن عاشق زرمغشوش لرزان در کف صراف می آید مرا دارد تماشای تو از گلزار مستغنی کجا در دیده اهل بهشت اعراف می آید؟ به این آتش زبانی عاجزم در شکر بیدادش دل من کی برون از عهده الطاف می آید؟ زسنگ خاره دارم چار بالش چون شرر صائب زبس سنگ ملامت بر من از اطراف می آید صائب تبریزی