صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۱۸۱: تو از نام بلند ای نوجوان بردار کام خود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو از نام بلند ای نوجوان بردار کام خود که پیران می کنند از قامت خم حلقه نام خود زفیض راستی از محتسب بر خود نمی لرزم به کوه قاف دارم پشت از سنگ تمام خود گر از بیطاقتی خود قاصد پیغام خود گردم فرامش می کنم در راه از غیرت پیام خود! حذر کن از می سرکش که تاکش با زمین گیری به چندین دست نتواند نگه دارد زمام خود مرا از بوته خجلت بر آر ای شعله سرکش که خونها می خورم چون لاله از سودای خام خود چه افتاده است بر دل بار گردم عندلیبان را؟ چو من از بوی گل چون غنچه می گیرم مشا خود ز آواز شکست من دل احباب می ریزد وگرنه من نمی دارم دریغ از سنگ جام خود شکاری چون به بخت ما نمی افتد همان بهتر که در خاک فراموشان نهان سازیم دام خود به شور من ندارد بلبلی این بوستان صائب روان گردد، به خون مرده گر خوانم کلام خود صائب تبریزی