صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۱۶۷: زدوزخ گرمی هنگامه صحبت نمی ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زدوزخ گرمی هنگامه صحبت نمی ماند حضور خانه در بسته از جنت نمی ماند به خواب عافیت از دولت بیدار قانع شو که خواب امن از بیداری دولت نمی ماند سبکباری گزین تا از فرو رفتن شوی ایمن که بر روی زمین قارون زجمعیت نمی ماند نمی سازد حصاری تنگی جا بیقراران را که ریگ از جستجو در شیشه ساعت نمی ماند شود زنگ خجالت شسته زود از چهره پاکان که بر دامان یوسف گردی از تهمت نمی ماند به دام دوربینی صید کن این برق جولان را که تا بر خویشتن جنبیده ای فرصت نمی ماند تهی مغزی که دارد فکر صید خلق در خلوت کمند وحدتش از حلقه کثرت نمی ماند مجولذت زخورد و خواب صائب در کهنسالی که در پایان عمر از زندگی لذت نمی ماند صائب تبریزی