صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۱۲۸: حصاری آدمی را به زهمواری نمی باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حصاری آدمی را به زهمواری نمی باشد دعای جوشنی چون ترک خونخواری نمی باشد مرا از خانه زنبور آتش دیده، روشن شد که حسن عاقبت با مردم آزاری نمی باشد سبکباری به مقصد می رساند زود رهرو را سفر را سنگ راهی چون گرانباری نمی باشد جرس بیجا گلوی خود ز افغان پاره می سازد ره خوابیده را امید بیداری نمی باشد نشد هر کس عزیز از خواری دوران نیندیشد یتیمان را خطر از خط بیزاری نمی باشد زشعر تر بزن بر روی خواب آلودگان آبی که در روی زمین خیری چنین جاری نمی باشد زخاکستر دل آیینه تاریک روشن شد که می گوید سفیدی در سیه کاری نمی باشد؟ ندارم گر چه غمخواری درین وحشت سرا شادم که در هر جا طبیبی نیست بیماری نمی باشد زبیدردی تو خرج آشنایان می شوی صائب وگرنه همدمی چون ناله و زاری نمی باشد صائب تبریزی