صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۱۰۳: من ناکس کیم تا در سرشتم آرزو باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من ناکس کیم تا در سرشتم آرزو باشد؟ به خون شویم اگر در سرنوشتم آرزو باشد به مرگ خنده خونین نشیند زخم ناسورم اگر از چرخ مریم دست رشتم آرزو باشد قبول سجده بت نیست در لوح جبین من چرا طغرای صندل از کنشتم آرزو باشد؟ سر و کار دل حق ناشناسم باد با دوزخ اگر با روی گندم گون بهشتم آرزو باشد تمام عمر تخم آرزو کشتم، ندانستم که خاکستر بود خرمن چو کشتم آرزو باشد سر فردی چو خورشید از دو عالم آرزو دارم نه از بالین پرستانم که خشتم آرزو باشد نیم چون کعبه در قید لباس از تن پرستیها زعریانی پرندی چون کنشتم آرزو باشد خوشم با خاطر فارغ زکفر و دین خود صائب نه طوف کعبه، نه سیر کنشتم آرزو باشد صائب تبریزی