صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۸۱: زدل طرفی نبستی در جهان گل چه خواهی شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زدل طرفی نبستی در جهان گل چه خواهی شد؟ نگردیدی گهر در بحر، در ساحل چه خواهی شد؟ تو کز خواب گران در عین ره سنگ نشان گشتی اگر بارافکنی در دامن منزل چه خواهی شد؟ زطوف کعبه گل، سجده چشم از مردمان داری دهندت راه اگر در آستانه دل چه خواهی شد؟ تو کز نقش قدم گم کرده ای خود را درین وادی اگر افتد به دستت دامن محمل چه خواهی شد؟ به هشیاری زدی بر سنگ چندین شیشه دل را خدا ناکرده گر می نوشی ای غافل چه خواهی شد؟ تو در بیرون در چون شمع سر تا پا زبان گشتی اگر راه سخن یابی در آن محفل چه خواهی شد؟ به معراج شهادت پایه خود را رسانیدی همان پر می فشانی، دیگر ای بسمل چه خواهی شد؟ خجالت نیست آب تلخ را از صحبت دریا نیامیزی اگر با عالم باطل چه خواهی شد؟ جواب آن غزل صائب که می گوید حکیم ما اگر عاشق نخواهی شد دگر ای دل چه خواهی شد؟ صائب تبریزی