صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۵۰: سیاهی از دل چون گلخن ما برنمی خیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سیاهی از دل چون گلخن ما برنمی خیزد چو داغ لاله دود از روزن ما برنمی خیزد که با ما می تواند دعوی افتادگی کردن؟ که از افتادگی مو بر تن ما برنمی خیزد نسازد دستبرد ابر هرگز خشک دریا را به افشردن تری از دامن ما برنمی خیزد نشد از شرم عصیان آب گردد این دل سنگین به آتش بستگی از آهن ما برنمی خیزد زما نتوان شنیدن شکوه ای از سینه صافیها غباری از زمین روشن ما برنمی خیزد زگوهر دور نتوان ساختن گرد یتیمی را به افشاندن غبار از دامن ما بر نمی خیزد نفس از سینه مجروح ما بیرون نمی آید زدلچسبی نسیم از گلشن ما برنمی خیزد مجو آه از دل خرسند، ما آیینه طبعان را که دود از خانه بی روزن ما برنمی خیزد به هم چون خوشه پیوسته است صائب دانه دلها که می سوزد که دود از خرمن ما برنمی خیزد؟ صائب تبریزی