صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۴۴: زسوز دل مرا از چشم گریان دود می خیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زسوز دل مرا از چشم گریان دود می خیزد ازین دریا به جای ابر نیسان دود می خیزد از آن آتش که زد در کوه و صحرا ناله مجنون هنوز از روزن چشم غزالان دود می خیزد کدامین بلبل آتش نفس زباغ بود امشب؟ که جای سنبل و ریحان زبستان دود می خیزد نمی آرد به سامان سیم و زر حرص سیه دل را همان از مجمر زرین پریشان دود می خیزد مگر افتاد یک جانب نقاب از چهره لیلی؟ که جای گردباد از این بیابان دود می خیزد منه دل بر جهان پوچ اگر از شیر مردانی که تا جا گرم سازی زین نیستان دود می خیزد مزن آتش به جان بیگناهان، رحم کن بر خود که آخر از رخ آتش عذاران دود می خیزد شود از پرده پوشی درد و داغ عشق رسواتر زشمع زیر دامن از گریبان دود می خیزد ندارد ثابت و سیار صائب در جگر آهی همین از شمع من زین نه شبستان دود می خیزد صائب تبریزی