صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۳۳: زرفتارت امان از عالم ایجاد برخیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زرفتارت امان از عالم ایجاد برخیزد به جای گرد از بنیاد هستی داد برخیزد زبیباکی چنان مردانه زیر تیغ بنشینم که فکر خونبها از خاطر جلاد برخیزد زعزلت فارغ از رد و قبول خلق گردیدم شود آسوده شمعی کز گذار باد برخیزد به سختی هر که تن در داد شیرین کار می گردد که از دامان کوه بیستون فرهاد برخیزد مهیای خرابی گوشه غمخانه ای دارم که از دامن فشاندن گردم از بنیاد برخیزد زحیرت همچنان در وادی سرگشتگی محوم اگر در هر قدم خضری پی ارشاد برخیزد به هر دامی که افتد بلبل آتش نوای من زشادی چون سپند از دانه اش فریاد برخیزد خوشم با ترک سر، ورنه نگاهی می کنم صائب که جوهر همچو آه از خنجر جلاد برخیزد صائب تبریزی