صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۳۲: به مستی آه خون آلود از دل بیشتر خیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به مستی آه خون آلود از دل بیشتر خیزد که خونبارست هر ابری که از دامان تر خیزد به آهی می تواند خواست عذر نارساییها زمستی هر که نتواند زجای خود سحر خیزد به زهر چشم گردون ستمگر می دهد آبش اگر خاری پی آزار من از جای برخیزد نه از صیقل گشادی شد نه از روشنگر امدادی مگر در آب گشتن زنگ ازین آیینه برخیزد چنان ترسیده است از آشنایان جهان چشمم که بیرون می روم از خویش چون آواز در خیزد مکن با بیخودی اندیشه از هنگامه محشر که هر کس بیخبر از پا درآید بیخبر خیزد زفیض سر به مهر آسمانی زله ها بندد سبکروحی که پیش از صبحدم از خواب برخیزد زکف سررشته زنار را دادم، ازین غافل که چون تسبیح، تشویش من از صد رهگذر خیزد نه برقی در کمین، نه تندبادی در نظر دارد به امید چه یارب کشت ما از خاک برخیزد بپوشان چشم اگر آیینه دل باصفا خواهی که می چسبد به دل، گردی که از راه نظر خیزد شود گر جذبه توفیق صائب دستگیر من چنان برخیزم از دنیا که آهی از جگر خیزد صائب تبریزی