صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۳۱: ز اشک دیده بیدرد زنگ از دل کجا خیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز اشک دیده بیدرد زنگ از دل کجا خیزد؟ اثر در دل ندارد گریه ای کز توتیا خیزد ازان بر آسمان ساید سرش از سرفرازیها که پیش پای هر خار و خسی آتش زجاخیزد مسلم کی گذارد ناله مظلوم ظالم را؟ که پیش از دانه فریاد از نهاد آسیا خیزد گزیری نیست از غفلت دل ارباب دولت را که این ابر سیه از سایه بال هما خیزد مرا جان تازه شد زان خط پشت لب، چنین باشد رگ ابری که از آب روان بخش بقا خیزد حواس جمع من چون دود از روزن رود بیرون چو از بیرون در آواز پای آشنا خیزد من بی دست و پاآیم چسان بیرون از ان محفل که نتواند سپند از حیرت رویش زجا خیزد پر و بال سمندر را زآتش نیست پروایی به می زان روی آتشناک کی رنگ حیا خیزد؟ لباس فقر بر تن پروران صائب نمی چسبد که از پهلوی فربه زود نقش بوریا خیزد صائب تبریزی