صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۲۶: خمار می مرا در گوشه میخانه می سوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خمار می مرا در گوشه میخانه می سوزد شراب من چو داغ لاله در پیمانه می سوزد کند تأثیر سوز عشق در شاه و گدا یکسان که بید و عود را آتش به یک دندانه می سوزد ندارد گرمی هنگامه ما حاجت شمعی درین عشرت سرا پروانه از پروانه می سوزد از آن رخسار آتشناک داغی بر جگر دارم که بیش از آشنا بر من دل بیگانه می سوزد کند در چشم مردم خواب را افسانه گر شیرین زشیرینی مرا در دیده خواب افسانه می سوزد نگه دارد خدا از چشم بد آن آتشین رو را که در بیرون در از پرتوش پروانه می سوزد ندارد حاصل بی جذبه کوشش، ورنه هر موجی نفس در جستن آن گوهر یکدانه می سوزد مکن پهلو تهی از سوختن تا دیده ور گردی که سازد فاش را زغیب را چون شانه می سوزد غم دنیا خوری بیش از غم عقبی، نمی دانی که قندیل حرم بیجا دین بتخانه می سوزد به فکر کلبه تاریک ما صائب نمی افتد چراغ آشنا رویی که در هر خانه می سوزد صائب تبریزی