صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۲۵: اگرچه شمع کافوری خرد در خانه می سوزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگرچه شمع کافوری خرد در خانه می سوزد چراغ از چشم شیران بر سر دیوانه می سوزد زبیم بازگشت حشر دل جمع است عاشق را که فارغ از دمیدن می شود چون دانه می سوزد شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی به پایان تا رسد یک شمع صد پروانه می سوزد به فکر کلبه تاریک ما هرگز نمی افتد چراغ آشنارویی که در هر خانه می سوزد زشمع انجمن آموز آیین وفاداری که تا دارد نفس بر تربت پروانه می سوزد اگرچه در حریم اهل تقوی شمع محرابم همان دل در هوای گوشه میخانه می سوزد نمی دانم چه حال از عشق او دارم، همین دانم که بیش از آشنا بر من دل بیگانه می سوزد زهر انگشت مرجان بحر شمع عالم افروزی برای جستن آن گوهر یکدانه می سوزد مگر از سیلی باد خزان صائب خبر دارد که شمع لاله و گل سخت بیتابانه می سوزد صائب تبریزی