صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۱۷: زشوق عالم بالا روان با تن نمی سازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زشوق عالم بالا روان با تن نمی سازد به پای کاروانی بوی پیراهن نمی سازد زخواب آلودگی روح تو در جسم است پا برجا که چون بیدار گردد پای با دامن نمی سازد ترا دل مانده در قید تن از آلوده دامانی وگرنه دانه چون شد پاک با خرمن نمی سازد مدار از دولت دنیای دون چشم وفاداری که خورشید سبک جولان به یک روزن نمی سازد به تن جان گرامی در قیامت می کند رجعت گسستن رشته را غافل ازین سوزن نمی سازد زتن وحشت کند صائب چو دل گردید نورانی که چون آیینه روشن گشت با گلخن نمی سازد صائب تبریزی