صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۱۰: غم من عالم بیدرد را غمخواره می سازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم من عالم بیدرد را غمخواره می سازد مسیحا را علاج درد من بیچاره می سازد همین بس شاهد یکرنگی معشوق با عاشق که بلبل عاشق است و گل گریبان پاره می سازد چرا بر کوه پشت خویش چون فرهاد نگذارد؟ سبکدستی که صد شیرین زسنگ خاره می سازد زهر کس نامه ای آید، زند چون شاخ گل بر سر همین آن سنگدل مکتوب ما را پاره می سازد غزال وحشی من رو به صحرای دگر دارد مرا هویی ازین وحشت سرا آواره می سازد تکلف بر طرف، ختم است بر آیینه خودداری که از خوبان سیمین بر به یک نظاره می سازد دو عالم گر شود پروانه، شمع از پای ننشیند به یک عاشق کجا آن آتشین رخساره می سازد؟ نسوزد دل اگر صائب سرشک ناامیدی را که از بهر یتیمان مهره گهواره می سازد؟ صائب تبریزی