صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۹۲: چه دارد عالم فانی که استغنا توانم زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه دارد عالم فانی که استغنا توانم زد؟ چه در دست است دنیا را که پشت پا توانم زد؟ درین دریا که موجش نوح را بی دست و پا دارد من بی دست و پا تا چند دست و پا توانم زد؟ به دست دیگران چون گل گریبان چاک می سازم به این کوتاه دستی چون در دلها توانم زد؟ سر تسلیم نگذارم به خط جام چون سازم؟ به دریای نیفتادم که دست و پا توانم زد زفیض خاکساری عالمی زیر نگین دارم که بر چرخ بلند اقبال، استغنا توانم زد به یک رطل گران ساقی سبکبارم کن از هستی که جولانی به کام دل درین صحرا توانم زد زلعل آبدارش دست و پا گم می کنم صائب اگرچه دارم آن جرأت که بر دریا توانم زد صائب تبریزی