صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۶۶: به هر محفل بهشتی روی من منزل کجا گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به هر محفل بهشتی روی من منزل کجا گیرد؟ که از رضوان بهشت جاودان را رو نما گیرد زشرم جلوه مستانه او سرو پا در گل زطوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد سر خورشید را چون صبح بیند در کنار خود زروی صدق اگر دامان شب دست دعا گیرد مده تن در گرفتن گر دل آزاده می خواهی که در ششدر فتد جسمی که نقش بوریا گیرد ندارد چشم احسان از خسیسان همت قانع محال است استخوان را از دهان سگ هما گیرد نهال دستگیری، دستگیری بار می آرد نماند بر زمین هر کس که کوری را عصا گیرد تمنای ترحم دارم از شمع جهانسوزی که از خاکستر پروانه رخسارش جلا گیرد زهر بیدل نیاید غوطه در دریای خون خوردن که دارد زهره تا دامان آن گلگون قبا گیرد؟ چو خورشید درخشان در زوال خویش می کوشد بلند اقبال چون از زیردستان سایه وا گیرد نیندازد زنخوت سایه بر روی زمین صائب نهال سرکش او در دل هر کس که جا گیرد صائب تبریزی