صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۶۱: بجز تشویش خاطر عالم فانی نمی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بجز تشویش خاطر عالم فانی نمی دارد جهان دارالامانی غیر حیرانی نمی دارد نباشد هیچ بنیادی زسیل حادثات ایمن بغیر از خانه بر دوشی که ویرانی نمی دارد زخورد و خواب بگذر گر دل بیدار می خواهی که بیداری زپی خواب تن آسانی نمی دارد سحرخیزی ز آب زندگی سیراب می گردد که دست از دامن شبهای ظلمانی نمی دارد گذارد بی سروپایی در آتش نعل سالک را گهر در بحر آسایش زغلطانی نمی دارد حجاب و شرم در کارست حسن لاابالی را گریز از چاه و زندان ماه کنعانی نمی دارد گرفتار ترا چشم ترحم نیست از مردم که امید شفاعت صید قربانی نمی دارد همان از دور می بوسم زمین هر چند می دانم که دربان کریمان چین پیشانی نمی دارد مپیچ از غنچه خسبی سر اگر آسودگی خواهی که گل در غنچگی بیم از پریشانی نمی دارد چه باشد دین و دل صائب که نتوان باخت در راهش؟ دو عالم باختن اینجا پشیمانی نمی دارد صائب تبریزی