صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۵۹: دو روزی بیش جان سنگینی تن بر نمی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دو روزی بیش جان سنگینی تن بر نمی دارد گرانی از گرانجانان فلاخن برنمی دارد از ان در دل گره چون لاله کردیم آه سوزان را که دود آه ما را هیچ روزن برنمی دارد سبک باشد به چشم ما زسنگ کم ترازویش گرانجانی که سنگ از راه دشمن بر نمی دارد مکن ناسازگاری با ضعیفان در زبردستی که بیجوهر بود تیغی که سوزن برنمی دارد ره آزادگی باشد گلستان مرغ زیرک را که چشم از رخنه دل جان روشن بر نمی دارد ندارد قرب نیکان سود چون دل آهنین افتد که تنگی را مسیح از چشم سوزن برنمی دارد نباشد سیری از رنگین عذاران پاک چشمان را که شبنم تا نسوزد دل زگلشن برنمی دارد قدم بردار اگر داری نشان مردی ای رستم که سختی بیش ازین در چاه، بیژن برنمی دارد زبت نتوان به افسون توبه دادن بت پرستان را که سیل این سنگ از راه برهمن برنمی دارد مگر گردی زنعلین تعلق هست پایم را؟ که چوب از پیش راهم نخل ایمن بر نمی دارد وصال مهرتابان یافت صبح از اختر افشانی که اینجا دانه می ریزد که خرمن برنمی دارد؟ برون رو از فلک صائب دل روشن اگر خواهی که از دل زنگ، این فیروزه گلشن برنمی دارد صائب تبریزی