صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۳۷: زچشم بد خدا آن پاک دامن را نگه دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زچشم بد خدا آن پاک دامن را نگه دارد که این پروانه گستاخ در فانوس ره دارد شکستم شهپر دل را زبیباکی، ندانستم که این باز سبک پرواز نقش دست شه دارد مسخر کرد خط آن روی آتشناک را آخر ز آتش رو نتابد هر که از دلها سپه دارد نگردد تشنه خاک وطن سیراب در غربت که یوسف بر لب نیل آرزوی آب چه دارد زبس کردم شمار جرم خود فرسوده شد دستم کسی تا کی حساب ریگ صحرا را نگه دارد درین وحدت سرا هر چشم دارد سرمه خاصی حباب بحر وحدت چشم برگرد گنه دارد زدل کز گرد عصیان تیره شد نومید چه باشم؟ که باغ امیدواری بیش از ابر سیه دارد نشاط از غم، غم از شادی طلب گر بینشی داری که برق خنده رو در ابر گریان جایگه دارد به نور بی نیازی چهره چون خورشید روشن کن که دایم از طمع داغ کلف بر چهره مه دارد نه در دوزخ نه در جهت دلم آسوده شد صائب سپند من نمی دانم کجا آرامگه دارد صائب تبریزی