صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۲۸: مه ناشسته رو کی رتبه دلدار من دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه ناشسته رو کی رتبه دلدار من دارد؟ که با آن تازگی گل حکم تقویم کهن دارد مرا آیینه رویی مهر حیرت بر دهن دارد خوشا طوطی که از آیینه میدان سخن دارد لب لعلی که می دارد دریغ از من تبسم را زخط در چاشنی صد طوطی شکرشکن دارد ندارد دیده دریانوردان نور یعقوبی وگرنه هر حبابی یوسفی در پیرهن دارد درین میخانه پرشور هر جامی که می بینم زیاد لعل سیراب تو آتش در دهن دارد قفس کم نیست از گلزار اگر باشد فراموشی مرا دلگیر از غربت همین یاد وطن دارد درین محفل چراغی بر نسیم صبح می خندد که از فانوس با خود خلوتی در انجمن دارد تن آسانی نگیرد دامن دلهای روشن را که شبنم نعل در آتش زگلهای چمن دارد ندارد استخوان خودپرستان مغز آگاهی جهان پوچ را گر هست مغزی، خودشکن دارد اگرچه چون قلم صد سینه چاکش هست هر جانب سخن نازی که دارد با من عاشق سخن دارد خبر زان گوهر نایاب هر موجی کجا یابد؟ که از گرداب، دریا مهر حیرت بر دهند ارد مرنجان از نقاب ای سنگدل آن روی نازک را که یوسف را لطافت بی نیاز از پیرهن دارد دهان می کند خوش از خمار آن لب میگون عقیقی کز شفق خورشید تابان در دهن دارد کجا زیر نگین آرد دل پرخون من صائب؟ سهیلی را که صد خونین جگر همچون یمن دارد صائب تبریزی