صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۱۳: سر عاشق زتن کی هر می کم زور بردارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر عاشق زتن کی هر می کم زور بردارد؟ که این خشت از سرخم باده منصور بردارد اگر برق تجلی گوشه ابرو نجنباند که از راه کلیم الله سنگ طور بردارد؟ پس از عمری به دستش تخته ای افتاده زین دریا به زودی چون دل از دار فنا منصور بردارد؟ چو مجنونی که بوی نوبهارش بر مشام آید مرا از دور چون بیند بیابان شور بردارد من آن لب تشنه ام کز سادگی بیرون روم از خود اگر موج سرابی دست خود از دور بردارد تواند هر که لب بر لب نهادن جویباران را زهی غفلت که ناز چینی فغفور بردارد به خون گرم هر کس داغ خود چون لاله به سازد چرا ناز خنک از مرهم کافور بردارد؟ تواند هر که بر خود کرد شیرین تلخی عالم چه افتاده است شهد از خانه زنبور بردارد؟ مشو در عین قدرت از ضعیفان جهان غافل که از دوش سلیمان بار اینجا مور بردارد زنور حسن مژگان موی آتش دیده می گردد چه نقش از روی شیرین خامه شاپور بردارد؟ سبکروحی و تمکین لازم افتاده است پیری را که طفل از جا کمانی را به صدمن زور بردارد نهد در دامن ناز دگر از سرگرانیها سری کز خواب ناز آن نرگس مخمور بردارد وصال پاکدامانان به پاکان می رسد صائب نسیم صبح مهر از غنچه مستور بردارد صائب تبریزی