صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۰۸: خوشا چشمی که بر روی عرقناکی نظر دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشا چشمی که بر روی عرقناکی نظر دارد خوشا ابری که آب از چشمه خورشید بردارد مشو ایمن زچشم شرمگین آن کمان ابرو که چندین تیغ بی زنهار در زیر سپر دارد نباشد دور از سیمین بران اسباب خودبینی که صبح آیینه خورشید را در زیر سر دارد چو بینم شیشه ای خالی زمی خونم به جوش آید رگ ابری که بی آب است حکم نیشتر دارد نگردد پرده چشم خدابین عالم ظاهر که در آیینه، روی حرف طوطی با شکر دارد مرا در پای خم برمی پرستی رشک می آید که از فکر تو دستی چون سبو در زیر سر دارد مده ره در حریم مغز خود زنهار نخوت را کز این باد مخالف کشتی دولت خطر دارد زپر گویی زبان موج بر خاشاک می غلطد زلب بستن صدف مهر خموشی از گهر دارد از ان پر گل بود دامان تر ابر بهاران را که اشک بی شمار و خنده های مختصر دارد مشو غافل ز احوال ضعیفان با فلک قدری که گر از دیده سوزن فتد عیسی خطر دارد چه باشد عالم فانی و عرض و طول آن صائب؟ همایی دولت روی زمین در زیر پا دارد صائب تبریزی