صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۹۰۷: مجو آسایش از دل تا مرادی در نظر دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مجو آسایش از دل تا مرادی در نظر دارد که نخل ایمن نباشد از تزلزل تا ثمر دارد ز ابراهیم ادهم پرس قدر ملک درویشی که طوفان دیده از آسایش ساحل خبر دارد نگردد سد راه عاشقان دنیا و اسبابش که پیش صف رساند خویش را هر کس جگر دارد ندارد دیده کوتاه بینان ناخن کاوش وگرنه در گره هر قطره دریای گهر دارد مهیای فنا را از علایق نیست پروایی نیندیشد زخار آن کس که دامن بر کمر دارد ندیدم روز خوش تا رفت دامان دل از دستم که در غربت بود هر کس عزیزی در سفر دارد نگیرد هشت جنت جای جانان را، که خون گرید اگر یعقوب غیر از ماه کنعان ده پسر دارد زفکر عاقبت یک دم دلش فارغ نمی گردد کجا در خاطر صائب غم دنیا گذر دارد؟ صائب تبریزی