صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۹۶: تماشای بتان از چشم خون بسیار می آرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تماشای بتان از چشم خون بسیار می آرد نگاه گرم آخر آه آتشبار می آرد نیم طوطی که با آیینه باشد روی حرف من مرا چشم سخنگو بر سر گفتار می آرد در آن گلشن که من دست تصرف در بغل دارم گل از شوخی شبیخون بر سر دستار می آرد مبر ز اندازه بیرون صحبت یاران یکدل را که صحبت چون مکرر شد ملالت بار می آرد زمین ریگ بوم حرص سیرابی نمی داند قناعت مرد را آبی به روی کار می آرد به زیر گنبد دستار آخر پهن شد زاهد تعین بر سر آدم بلا بسیار می آرد نفس فهمیده زن تا برخوری از زندگی صائب که خرج بی تأمل تنگدستی بار می آرد صائب تبریزی