صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۸۶: زحسن شوخ طرفی دیده های تر نمی بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زحسن شوخ طرفی دیده های تر نمی بندد درین دریا زشورش در صدف گوهر نمی بندد دم سرد ملامتگر چه سازد با دل گرمم؟ زبان شعله بیباک را صرصر نمی بندد مزن چین بر جبین ای سنگدل در منتهای خط که در فصل خزان گلزار را کس در نمی بندد نظر بر رخنه ملک است دایم پادشاهان را چرا ساقی دهان ما به یک ساغر نمی بندد؟ چه سازد با دل پرشکوه ما مهر خاموشی؟ کسی با موم چشم روزن مجمر نمی بندد نمی گردد کم از دست نوازش اضطراب دل حجاب ابر ره بر گردش اختر نمی بندد زحرف سرد بر دل می خورد ناصح، نمی داند که ره بر جوش دریا خامی عنبر می بندد ترا روزی که رعنایی کمر می بست، دانستم که کوه طاقت عاشق کمر دیگر نمی بندد گرفتم عقل محکم کردکار خویش را صائب ره سیل قضا را سد اسکندر نمی بندد صائب تبریزی