صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۸۴: دل سرگشته ما چرخ را بر کار می بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل سرگشته ما چرخ را بر کار می بندد کمر در خدمت این نقطه نه پرگار می بندد حجاب روی گل نظارگی را آب می سازد عبث این بوستان پیرا در گلزار می بندد چه سازد مهر تابان با خمیر طینت خامم؟ که این افسرده نان خویش بر دیوار می بندد گل از باغ تماشا عشق آتشدست می چیند پریشان می شود گل عقل تا دستار می بندد زپیش دیده گستاخ ما کی دست بردارد؟ گلستانی که در بر رخنه دیوار می بندد دل من وجه سرگردانی خود را نمی داند که وقت سیر، چشم نقطه را پرگار می بندد چه می لرزی زبیم مرگ بر خود، باده پیش آور که این تب لرزه را یک ساغر سرشار می بندد پناه از چشم فتانش به زلفش می برم صائب که بر هر کس ستم زور آورد زنار می بندد صائب تبریزی