صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۸۰: به زنجیر تعلق خلق را دست قضا بندد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به زنجیر تعلق خلق را دست قضا بندد چو صیادی که صید کشتنی را دست و پا بندد شکار لنگ می جویند صیادان کم فرصت همیشه پای خواب آلود را غفلت حنا بندد نگردد توتیا در زیر دیوار گرانجانی چو برگ کاه هر کس خویش را بر کهربا بندد قضا چون سایه از دنباله اعمال می آید گناه لغزش خود را چرا کس بر قضا بندد؟ قضا را دست پیچ خود کند در کجروی نادان گناه خویشتن را کور دایم بر عصا بندد درین میخانه هر کس در دل خم راه می جوید همان بهتر که چون ساغر لب از چون و چرا بندد به زهد خشک نتوان عشق را مغلوب خود کردن چگونه دست آتش را کسی با بوریا بندد؟ اگر از طعنه عاجزکشی صائب نیندیشد به آه گرم دست کهکشان را بر قفا بندد صائب تبریزی