صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۵۹: دل از گفتار ناسنجیده بی آرام می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از گفتار ناسنجیده بی آرام می گردد که شکر خواب، تلخ از مرغ بی هنگام می گردد تلافی را مکافات عمل در آستین دارد دهن گوینده را تلخ اول از دشنام می گردد ندارد نامداری حاصلی غیر از سیه رویی عقیق از ساده لوحیها به گرد نام می گردد دوامی نیست رنگ آمیزی میهای لعلی را نبیند زردرویی هر که خون آشام می گردد اگر خورشید تابان پخته می سازد ثمرها را زروی آتشین چون آرزوها خام می گردد؟ کند هر کس که در دولت فرامش دوستداران را زدولت کام دل نادیده، دشمنکام می گردد مروت نیست خندیدن به حال ما سیه روزان زخط صبح بناگوش تو آخر شام می گردد شود چون از شراب لاله گون گلگل رخ ساقی پی تسخیر دل، گیرنده چون گلدام می گردد به حسن استماع از شکوه خالی می شود دلها دل مینا تهی از گوش پهن جام می گردد مه تابان کجا مستور از ابر تنک گردد؟ نهان در جامه کی آن سروسیم اندام می گردد؟ زعاشق دار و گیر حسن سرکش می شود افزون که بهر سرو، طوق قمریان گلدام می گردد مگر از التفات خاص تسخیرش کنی، ورنه تسلی کی دل صائب به لطف عام می گردد؟ صائب تبریزی