صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۴۹: زآب دیده من بید مجنون سبز می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زآب دیده من بید مجنون سبز می گردد به جای غنچه دلهای پر از خون سبز می گردد در آن وادی که دود از دانه امید من خیزد زباران دانه زنجیر مجنون سبز می گردد به خون خلق زنگ از دل زداید غمزه شوخش اگرچه سبزه تیغ از نم خون سبز می گردد چنین گرخاک را سیراب سازد چشم گریانم به اندک روزگاری تخم قارون سبز می گردد همان می سوزد از لب تشنگی تخم امید من اگرچه از سر شکم کوه و هامون سبز می گردد تری را گر چنین از حد برد ابر سیاه خط به اندک وقتی آن رخسار گلگون سبز می گردد نه از بهر برومندی است، راه برق می بیند مرا گردانه ای از بخت وارون سبز می گردد مکن با تلخکامان رو ترش تاشکری داری که از زهر خط آن لبهای میگون سبز می گردد ازین خجلت که تنها خورد آب زندگانی را ندانم خضر پیش مردمان چون سبز می گردد؟ برومندی بود از حسن عشق پاک را صائب زخال سبز لیلی بخت مجنون سبز می گردد صائب تبریزی