صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۴۶: به نومیدی گره از کار سالک باز می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به نومیدی گره از کار سالک باز می گردد نفس چون سوخت در دل شهپر پرواز می گردد چه نقصان در وفای عاشق از پرواز می گردد؟ نگه هر جا رود آخر به مژگان باز می گردد اگر صدبار می سوزد سپند بیقرار ما همان از گرمخونیها به آتش باز می گردد به رهبر نیست حاجت بیقراران محبت را شرر محو فنا از گرمی پرواز می گردد صدف از شوخی این گوهر شهوار مجمر شد کجا مهر خموشی پرده این راز می گردد؟ اگر شمشیر بارد بر سرش بالا نمی بیند به روی هر که چون منصور این در باز می گردد نسیم حسن بی پرواست، خودداری نمی داند به کنعان می رود هر دم زمصر و باز می گردد قیامت گر برانگیزد غبار خط زرخسارش کجا بیدار چشم او زخواب ناز می گردد؟ چو طوطی هر که دارد در نظر آیینه رویی را به اندک فرصتی صائب سخن پرداز می گردد صائب تبریزی