صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۴۴: عمل چون خالص افتد دل از ان پرنور می گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمل چون خالص افتد دل از ان پرنور می گردد صفای شهد شمع خانه زنبور می گردد به عمر جاودان دل ره نبرد از زلف او بیرون ره خوابیده حیرت زرفتن دور می گردد چنان کز صبح گردد اختر صبح از نظر پنهان زشکر خنده راز آن دهان مستور می گردد زروی پرده سوز یار در سر آتشی دارم که از سرگرمی من دار نخل طور می گردد ز آه آتشین من نشد نرم آن کمان ابرو چه حرف است این که از آتش کمان کم زور می گردد؟ مباش ای شاخ گل در بر گریز از دوستان ایمن که شبنم چون ورق برگشت چشم شور می گردد مشو غافل بر همن از دل صورت پرست من کز این یک مشت گل بتخانه ها معمور می گردد شکستی هست در طالع سبک مغزان نخوت را سر فغفور آخر کاسه فغفور می گردد قناعت پیشگان را می رساند آسمان روزی زخرمن آنچه می ماند نصیب مور می گردد بهشتی از خیال روی لیلی در نظر دارم که بر من دامن صحرا کنار حور می گردد نمک در چشم شیران می زند گرد غزالانش بیابانی که از مجنون من پرشور می گردد نخواهد ماند صائب دانه ای از خرمن هستی اگر گردون سنگین دل به این دستور می گردد صائب تبریزی