صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۳۱: سیه مست غرور از گفتگو هشیار کی گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سیه مست غرور از گفتگو هشیار کی گردد؟ ره خوابیده از آواز پا بیدار کی گردد؟ به آب زر نوشتن شعر بد نیکو نمی گردد حجاب پوچ مغزی طره زر تار کی گردد؟ کف بی مغز نتواند بلنگر کرد دریا را سر آشفتگان پوشیده از دستار کی گردد؟ نگردد بار بر دل کوه غم آزاد مردان را خمش از خنده کبک مست در کهسار کی گردد؟ من دیوانه را سنگ ملامت شد پر و بالی نگردد سیل تا سنگین سبکرفتار کی گردد؟ نشوید باده از دل گرد کلفت دردمندان را به تردستی رخ آیینه بی زنگار کی گردد؟ زشورش نیست مانع عقده گرداب دریا را خموشی عشق را مهر لب اظهار کی گردد؟ به قید بندگی آزاده چون راضی کند خود را؟ دل یوسف خنک از گرمی بازار کی گردد؟ نمی اندیشد از زخم زبان هر کس که مجنون شد به خار و خس مقید سیل بی زنهار کی گردد؟ زتدبیر خرد عشق قوی بازو نیندیشد زره سد ره این تیغ لنگردار کی گردد؟ در جنت به روی من عبث وا می کند رضوان زکوثر کم خمار تشنه دیدار کی گردد؟ نمی گردد صف مژگان نگاه شوخ را مانع حجاب بوی گل خار سر دیوار کی گردد؟ نگردد معنی بیگانه با لفظ آشنا صائب به افسون رام عاشق آن پری رخسار کی گردد؟ صائب تبریزی