صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۸۱۶: بهار از روی گلرنگ تو با برگ و نوا گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهار از روی گلرنگ تو با برگ و نوا گردد تو چون در جلوه آیی شاخ گل دست دعا گردد از ان ابرو به دیدن صلح کن در ساده روییها که این محراب در ایام خط حاجت روا گردد به جوش آورد خون بوسه را دست نگارینش که در ایام گل مرغ چمن رنگین نوا گردد خیال او زشوخی خار در پیراهنم ریزد پس از عمری که مژگانم به مژگان آشنا گردد زنعل واژگون محمل لیلی نیم غافل کجا مجنون من گستاخ از بانگ درا گردد؟ کمند جذبه آهن ربا را در نظر دارد اگر سوزن به دام رشته گاهی مبتلا گردد چو دل افتاد نازک، بار منت بر نمی تابد زصیقل بیشتر آیینه من بی جلا گردد سعادتمندی درویشی آن کس را که دریابد اگر بر بوریا پهلو نهد بال هما گردد زجذب می پرستی خالی آید بر زمین صائب اگر در بی شعوری ساغر از دستم رها گردد صائب تبریزی