صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۹۷: در آن مجلس که از مستی رخت طاقت گداز افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در آن مجلس که از مستی رخت طاقت گداز افتد اگر خورشید تابان چهره افروزد به گاز افتد علاج من همان از چشم بیمار تو می آید کجا درد محبت را مسیحا چاره ساز افتد؟ به دامان غرور آب زمزم گرد ننشیند اگر صد تشنه از پا در بیابان حجاز افتد ز زخم خنجر الماس پهلو می کنی خالی چه خواهی کرد اگر کارت به مژگان دراز افتد؟ هجوم بیقراران تیغ غیرت برنمی تابد مبادا دیده محمود بر زلف ایاز افتد عجب نبود کز آن رو آب می گردد دل صائب هوا چون آتشین شد نخل مومین در گداز افتد صائب تبریزی