صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۹۴: به زهر چشم بتوان کشت دشمن را چوکار افتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به زهر چشم بتوان کشت دشمن را چوکار افتد نمی خواهم که چشم من به چشم روزگار افتد ازان رخسار شبنم خیز چون گل پرده یک سو کن که چون برگ خزان بلبل به خاک از شاخسار افتد ز زخم من به رعنایی مثل شد تیغ خونخوارش کند اندام پیدا آب چون در جویبار افتد تمام شب نظر بازی کند بادام زلف خود ندیدم هیچ صیادی چنین عاشق شکار افتد هجوم زاغ خواهد نخل ماتم کرد سروش را به فکر عندلیبان این چنین گر نوبهار افتد ندارد از شکست خلق پروا دیده حق بین که کشتی بی خطر باشد چو دریا بیکنار افتد چه افتاده است سر از بیضه بیرون آورد صائب؟ نواسنجی که در فکر قفس از شاخسار افتد صائب تبریزی