صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۸۲: چند بتوان بانگ نای و قلقل مینا شنید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند بتوان بانگ نای و قلقل مینا شنید؟ گاه گاهی مصرعی هم می توان از ما شنید چون به بلبل می رسی چون گل سرا پا گوش شو ناله عشاق را نتوان به استغنا شنید نیست ممکن آه را دیگر عنا نداری کند هر که آواز شکست شیشه دلها شنید سخت جانان ترجمان ناله یکدیگرند ناله فرهاد را می باید از خارا شنید همچو کوه قاف پا بر جای می باید دلی تا تواند ناله تنهایی عنقا شنید می توان از حلقه های دیده من همچو نی گوش اگر باشد، هزاران ناله رسوا شنید گر توانی سر برآورد از گریبان جنون بوی لیلی می توان از دامن صحرا شنید جای حیرت نیست با مجمر اگر آید به رقص ناله گرمی که آتش از سپند ما شنید همچو دف گر می توانی پهن کردن گوش را ناله از ما می توان چون نی زسر تا پا شنید گفتگوی عاشقان دیوانگی می آورد رو به صحرا کرد هر کس ناله ای از ما شنید ناله بیمار می داند خروش سیل را چون صدف هر کس خروش سینه دریا شنید بسته شد راه سخن در روزگار عشق ما ورنه گل از بلبلان صد ناله رسوا شنید ناله ای کز درد خیزد می کند در دل اثر بر جنون زد هر که صائب ناله ای از ما شنید صائب تبریزی