صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۴۷: یوسف زندانی ما راحت از دنیا ندید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یوسف زندانی ما راحت از دنیا ندید از عزیزان هیچ کس خوابی برای ما ندید وحشت دیوانه ما را چه نسبت با غزال؟ گرد ما را هیچ کس در دامن صحرا ندید دامن حیرت به دست آورد درین طوفان که موج محو ساحل تا نشد آسایش از دریا ندید احتیاط شیشه دل سنگ ره ما گشته است سیل ازان واصل به دریا شد که پیش پا ندید گو بیا زیر لوای عشق عاشق را ببین هر که کوه قاف را در سایه عنقا ندید سوخت برق بی نیازی خرمن افلاک را زیر پای خویش آن معشوق بی پروا ندید هر که را چون بید مجنون بر گرفت از خاک عشق تیغ اگر بارید بر فرق سرش، بالا ندید تیرگی از بخت ما صائب سخن بیرون نبرد شمع روشن کرد محفل را و پیش پا ندید صائب تبریزی