صائب تبریزی
غزل 2001 - 3000
غزل شمارهٔ ۲۷۳۹: گر دو روزی خاکمال آن گلعذارم می دهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر دو روزی خاکمال آن گلعذارم می دهد توتیای دیده از خط غبارم می دهد ساغر لبریز می ریزد ز دست رعشه دار وصل کی تسکین جان بیقرارم می دهد می رساند جان به لب قاتل مرا از انتظار تا دم آبی ز تیغ آبدارم می دهد دیده تر کاغذ ابری شد از خشکی مرا همچنان گردون سنگین دل فشارم می دهد از سر پیر مغان آن به که دردسر برم من که مستی دردسر بیش از خمارم می دهد باز می گیرد به زخم سنگ از من یک به یک گر چمن پیرا دو روزی برگ و بارم می دهد می برد غیرت به عیش بی زوال خار من آن که تشریف سبکسیر بهارم می دهد مدعایش امتحان دامن پاک من است گر به خلوت گاهی آن پرکاربارم می دهد قانعم من زان لب شیرین به یک دشنام تلخ آن ستمگر وعده بوس و کنارم می دهد در گلویم چون صدف می سازد از خست گره قطره چندی اگر ابر بهارم می دهد رخنه دل گر نگردد رهنمای دیده ام راه بیرون شد که زین نیلی حصارم می دهد؟ بس که بر دلها سؤال من گرانی می کند کوه با حاضر جوابی انتظارم می دهد کرده ام صائب قناعت از وصالش با خیال زان گل بی خار تسکین خارخارم می دهد صائب تبریزی